نامه حقوقدان ایرانی به بان کیمون برای واکنش مقابل مرگ مظلومانه آیلانهای یمنی، سوری و فلسطینی منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری فارس ، در نامه محمد جهانتیغ، مدرس رشته تحصیلی حقوق ثبتی دانشگاه علمی کاربردی شهرداری ورامین ، وکیل دادگستری و مدرس حقوق بینالملل در دانشگاههای حقوق به بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد آمده است: همانطوری که استحضار دارید در اثر جنگهای نسلکشی مسلمانان در سه دهه اخیر و خصوصاً دورههای تصدی ریاست شما بر سازمان ملل متحد، کشتار مردم غیرنظامی در کشورهای فلسطین، یمن، سوریه، عراق و غزه رو به گسترش است؛ هر روز، جهانیان شاهد آبستن حوادث جدید از گروهک ملعون و نفرینشده داعش هستند و اخیراً نیز حادثه قایق 23 نفره دریای مدیترانه که خانواده آواره جنگ داخلی سوریه را به مقصد مرگ هدایت کرد، قلبهای مردم جهان را در حالی که جای زخم آیلانهای یمنی، سوری، فلسطینی و شهروندان غزه و فجایع کشتارهای مردم بیگناه غیرنظامی توسط داعش ترمیم نیافته بود، باری دیگر این حادثه ضمن تشدید دردهای جامعه بشری، روح و روان جهانیان را آزرده کرد؛ خصوصاً تصویر دلخراش کودک سوری که در گوشه ساحل جان به جانآفرین تسلیم کرده بود، وجدان جهانیان را جریحهدار ساخت.
آیلان بیگناه در سال 2012 در دوران جنگ داخل سوریه به دنیا آمده بود؛ او و خانوادهاش اهل کوبانی بودهاند؛ آیلان سه ساله با برادر پنجساله و مادرش در اثر غرق شدن قایق آنها با تعدادی دیگر از سرنشینان بیپناه جان سپردند و جهانیان بلافاصله در فضای مجازی عمق حادثه را با ارسال تصویر کودک سهساله که در کنار ساحل مدیترانه اطلاعرسانی کردند و خبر آن به فاصله کوتاهی جهانگیر شد.
سئوال مشترک عموم مردم این بود که به کدامین گناه باید کودکان سهساله اینگونه جان بسپارند و بهواقع مسئول حادثه کیست و نقش سازمانهای جهانی چون سازمان ملل متحد که مطابق با منشور آن، وظیفه اصلیاش حفظ صلح و امنیت بینالمللی است را جویا میشدند.
در زبان فارسی مثل معروفی است که اشاره به این دارد که «آتش در دست داند احساس سوختن را/ احساس سوختن به تماشا نمیشود» و اگر شما نسبتی با آیلانهای 2007 تا 2015 داشتید که به علت ظلم و ستم جنایتکاران جنگی از دنیا رفتند، آیا باز هم با توجه به رابطه خویشاوندی که با یکی از اعضای خانوادههای آنها داشتید، همین رویه را اختیار میکردید؟
آیا تاکنون از خود سئوال کردهاید که به پدر و مادر و بستگان این کودکان چه گذشته است؟
آیا از خود سئوال کردهاید که چرا جسد این کودک را دریا تحویل ساحل داد؛ در حالی که میتوانست طعمه کوسهها و نهنگها شود؟
در پاسخ باید بگوییم که به نظر میرسد تحویل جسد آیلان از دریا به ساحل تلنگری بر مسئولیت شما و سکوت معنادار سازمانهای جامعهی جهانی است.
آیا شما به این نتیجه نرسیدهاید که از زمان تأسیس سازمان ملل متحد تا امروز دیگر این سازمان به خصوص در سه دهه اخیر اهداف اصلی خود را دنبال نمیکند و از هدف اصلی خود دور شده و همانند جامعه ملل که بعد از مدتی کارایی لازم را نداشت، تاریخ انقضای سازمان ملل فرارسیده است.
پیشنهاد میشود نام این سازمان در سال 2016 به علت دور شدن از اهداف و وظایف اصلی خود بر اساس ماده 69 فصل 5 منشور ملل متحد در نشستی مشترک با حضور نمایندگان ملل دنیا تغییر یابد و نامی که شایسته و برازنده این سازمان است و حکایت از موضعگیریهای آن در جنایت نسلکشیهای جهانیان و سکوت این سازمان در قبال جنایات رژیم ملعون اسرائیل، رژیم آلسعود در کشتار مردم یمن و نسلکشی داعش و جنگهای تحریکی اعراب توسط جهان غرب و عربهای خودفروخته در کشورهای سوریه و عراق است، گذاشته شود.
موضعگیری این سازمان در سه دهه اخیر خلاف موازین بینالمللی بوده؛ باید با توجه به عملکرد سازمان ملل متحد نامی جدید که گویای عملکرد این سازمان باشد، انتخاب شود نه نام فعلی سازمان که بیشتر در جهت تأمین منافع دولتهای خاص یا قدرتهای خاص باشد؛ چراکه نام سازمان ملل متحد با عملکرد جدید آن بهویژه در کشتار مردم بیگناه جهان و موضعگیریهای این سازمان در سه دهه اخیر سازگاری ندارد.
به نظر میرسد در این برهه زمانی وقت آن فرارسیده است که تابعان ملل متحد در نشستی مشترک مستند به ماده 69 منشور اقدام به اصلاح اساسنامه منشور کنند؛ چراکه در حال حاضر سازمان ملل متحد در راستای تأمین منافع برخی کشورهای ملل متحد نسلکش اقدام میکند.
با توجه به روند موضعگیریهای سازمان ملل متحد در فجایع انسانی یا ضرورت اقدام به تغییر اساسی در مواد اساسنامه و منشور آن ایجاب میکند یا همانطور که گفته شد به تغییر نام این سازمان اقدام کنیم که بنده هم بهعنوان عضو کوچکی از جامعه بشری که برای اولین بار در دنیا درخواست تغییر نام سازمان ملل متحد را مطرح کردم و پیشنهاد میکنم نام سازمان را به «سازمان جهانی قدرتهای نسلکش و ضدبشری» تغییر دهیم.
در دنیا آیلانهای زیادی هر روز در کشورهای سوریه، عراق، یمن، فلسطین و نیز غزه در سکوت جوامع جهانی زیر ستم قدرتهای سلطه از دنیا میروند.
حال زمان آن فرارسیده تا با پیشنهاد تغییر نام سازمان ملل متحد، دیگر نام و تصویر این کودکان و بازماندگان غمگین آنان فقط در آرشیوهای خبری و فضای مجازی باقی نماند.
اما دو پیشنهاد دارم؛ نخست اینکه با توجه به گذشت بیش از نیمقرن از تأسیس و تصویب سازمان ملل و منشور ملل متحد از 26 ژوئن 1945 که در سانفرانسیسکو در پایان کنفرانس ملل متحد به امضا رسیده است، اکنون به نظر میرسد سازمان ملل متحد همانند جامع ملل به تاریخ انقضای خود نزدیک شده است و کارایی ندارد.
ما فارسیزبانان زمانی که سازمان یا نهادی به وظیفه یا اهداف اصلی خود توجه ندارد و خلاف عدالت رفتار یا گفتاری دارد، میگوییم باید در آنجا را گل گرفت و پیشنهاد میشود بهصورت نمادین برخی از بازماندگان این حوادث رنجآور را به سازمان ملل متحد دعوت کرده تا ضمن اعلام انزجار و نفرت از قدرتهای نسلکش بشر و به علت عملکرد بد آن سازمان در آن را گل بگیرند.
دوم اینکه، عملکرد اخیر این سازمان در قبال نسلکشیهای مسلمانان جهان با منشور ملل متحد مصوب 1945 سنخیت ندارد و عامه جهانیان نیز مکرراً عملکرد این سازمان را زیر سئوال میبرند؛ درخواست دارم برای اولین بار که پیشنهاد تغییر نام این سازمان را مطرح کردم، حداقل در یک بیانیه یکخطی به کشورهای متخاصم اعلام کنید که در صورت عدم اتمام رفتارهای ضدبشری یا آتشبس در خصوص نسلکشی و کودککشی در سال 2016، نام این سازمان را پیشنهاد میدهیم که به سازمان قدرتهای نسلکش و ضد امنیت بشر تغییر دهید که این نام زیبنده و شایستهتر با عملکرد فعلی سازمان ملل متحد است.