یادداشت پیش رو، بخش کوتاهی از مقاله ای با عنوان «آیه مطهر» است که توسط آقای محمد فاکر میبدی، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در فصلنامه حضور نوشته شده که در ایام شهادت آیت الله مطهری و در آستانه سالگرد ارتحال امام خمینی در پرتال امام خمینی (س) بازنشر می شود.
آیه مطهر
در ادوار مختلف تاریخ بشر اندیشمندانی در عرصه فرهنگ، علم و دانش درخشیده اند که بسان مشعل فروزانی فرا راه زندگی انسان های دیگر را روشن ساخته و کوشیده اند تا با عرضه فکر و اندیشه ای نو انسان جستجوگر و تشنه حقیقت را در رسیدن به مقصد و هدف نهایی رهنمون باشند. در رأس این هرم انسانی، انبیاء بزرگ الهی و امامان معصوم علیهم السلام قرار دارند. به دنبال آنان عالمان و دانشمندان اسلامی که به حق وارثان این رسالت بزرگ هستند، جای دارند که پرچم این حرکت عظیم را بر دوش گرفته و تا پای جان به پیش رفته و می روند.
شهید آیت الله مرتضی مطهری که امام بزرگوارمان وی را درختی پرثمرش نامید و فرزند عزیزش خواند، یکی از این ستاره های درخشان است که با درآمیختن عمل با ایمان، و اخلاق با عرفان، برهان با قرآن، علم با حکمت، و نیز امتزاج هدایت جامعه با شهادت خویش، از خود چهره ای تابناک برای راهنمایی جامعه ظلمت زده عصرش ساخت، و همانند شمعی خود بسوخت و پیرامون خود را با شعاع انوار تابناکش، روشن نمود.
اینک در سالروز شهادت این اسوه علم، اخلاق و مجاهدت، این عاشق از خود رسته و به حق پیوسته، به جاست برای نمایاندن تبانی و توطئه های دشمن که با تیشه افکار التقاطی و وارداتی به جان معارف اسلام ناب محمدی (ص) و ایده های مطهّر علوی (ع) افتاده، و با هجمه های پی درپی قصد تزلزل در ارکان اسلام، و پایه های تشیع را دارند، تا نگاهی به جایگاه این متفکر گرانقدر در اندیشه امام خمینی داشته باشیم.
از این رو قصد آن است تا در این فرصت، به فرازهایی از گفتار و نوشتار امام شهیدان، و مقتدای عارفان، درباره شهید مطهری که از تبار مطهران است، اشارت شود. باشد تا این شناساندن انگیزه ای شود برای سیری مجدد، در اندیشه ، و رهنمون های آن فرزانه دوران، و زمینه ای باشد برای معرفی درست این شجره طیبه به عالمان و دانشمندان، و آشنا ساختن نسل جوانمان با اندیشه های امامان، و نشان دادن راهی هموار برای جویندگان حق و حقیقت و پویندگان مسیر سعادت.
شخصیت شهید مطهری
الگو و اسوه در علم و تهذیب
اصولاً افرادی می توانند الگو برای انسان ها قرار گیرند که دارای برجستگی و ویژگی هایی باشند، که در دیگران یافت نمی شود، و لذا است که قرآن کریم بزرگانی چون ابراهیم (ع) و محمد (ص) را به عنوان اسوه و الگو معرفی کرده و می فرماید: «قد کانت لکم اُسوة حسنة فی إبراهیم والذین معه»(1). و «لقد کان لکم فی رسول الله اُسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً»(2). درباره پیروان راستین آنها نیز می فرماید: «لقد کان لکم فیهم اُسوة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر»(3). چرا که اینها در توحید، قهرمان هستند و در دوستی با خدا خلیل و حبیب او، در علم و معرفت مخزن اسرار هستند و در اخلاق صاحب خلق عظیمند.
شهید مطهری که در بعد علمی گنجینه علوم و معارف است و در بعد اخلاقی هم مهذّب نفوس است و هم مهذّب و خودساخته، و دارای روح تعبد و تقید به حدود و مرزهای دینی است، به عنوان یکی از پیروان راستین محمد (ص) و ابراهیم (ع) می تواند الگوئی مناسب برای حوزویان و طلاب از یک سو، و دانشجویان و دانشگاهیان از سوی دیگر، در عصر الحادزده و روزگار دین زدوده ما باشد، به همین جهت امام امت درباره ایشان چنین می فرمایند:
«شما خواهرها و برادرها که در این مدرسه [مدرسه عالی شهید مطهری] هستید برنامه اتان را آن طور تنظیم کنید که از بین شما مطهری ها، یا یک مطهّری پیدا بشود… باید دانشگاه و فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاهند، و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند در رأس برنامه های تحصیلی شان برنامه اخلاقی و برنامه های تهذیبی باشد، تا امثال مرحوم مطهری رحمهُ الله را به جامعه [تقدیم] کند».(4)
جامعیت شهید مطهری
بی تردید افرادی یافت می شوند که در بعدی از ابعاد زندگی پیشرفت های قابل توجهی داشته اند، و یا در برخی از علوم به درجات عالی رسیده اند، اما به ندرت می توان افرادی را یافت که جامع ابعاد مختلف باشند. لیکن با سیری در زندگی علمی و عملی شهید مطهری، می توان اذعان نمود که ایشان یکی از این نادره های دوران است؛ این مؤید به تأیید الهی و موفّق به توفیق خدایی است که با تلاش و کوشش خود توانست، در کلام و فلسفه اسلامی نظریه پرداز، و در فقه و اصول مجتهد شود، در تفسیر قرآن شیوه ای نوین، در مسائل اقتصادی و اجتماعی فکر و اندیشه ای نو داشته باشد، و در تشخیص نیازهای فکری جامعه بخصوص نسل جوان، قوی و دقیق النظر گردد. و در عین حال همراه با انقلاب و همگام با آن قدم بردارد. لذا به این جهت است که امام راحل فرمود:
«مرحوم آقای مطهری، یک فرد بود که جنبه های مختلف در او جمع شده بود، و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است کم کسی کرده است».(5) و نیز گفته اند:
«اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعه أسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام، مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری ـ قدس سره ـ را تسلیت و تبریک عرض می کنم».(6)
شجره طیّبه
قرآن کریم در تجسم حق و باطل، ایمان و کفر را که در کلام مؤمن حقیقتجو، و کافر حق ستیز جلوه گر می شود به شجره طیبه، و شجره خبیثه تشبیه کرده و می فرماید: «ألم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمةً طیبةً کشجرة طیبة أصلها ثابت و فرعها فی السّماء تؤتی اکلها کل حین بإذن ربّها و یضرب الله الأمثال للنّاس لعلّهم یتذکّرون».(7)
شجره طیبه موجودی است پویا و رویا، سازنده خویشتن و دیگران، پاک و پاکیزه، میوه اش طیّب و پاکیزه، گل و شکوفه اش زیبا و پاکیزه، سایه و نسیمش پاکیزه، دارای ریشه ای عمیق و شاخسارهای بلند که هیچ آفتی نمی تواند آن را از بین ببرد، شاخه های این درخت تنومند به محیطی خاص محدود نمی شود، بلکه اصل پرباری است که در فراسوی زمان و مکان قرار دارد، و برای حال و آینده ثمربخش است.
اگر در کلام امام حقیقت بین و واقع نگر ما، وجود پاک، طیب و مطهّر شهید مطهری، به درختی پرثمر و برومند تشبیه شده است، اقتباسی است از تشبیه کلمه طیبه به شجره طیبه که قرآن بدان اشاره کرده و فرموده است: «کلمة طیّبة کشجرة طیّبه».
شهید مطهری به مثابه مصداقی از کلمه طیبه است که شباهتی تام به شجره طیبه دارد که می تواند و می بایست از ثمرات پرفیض و حیات بخشش استفاده کرد، و وجود ذی وجودی است که باید در فقدانش گریست و تأسف خورد، چنانکه امام بزرگوار فرمود:
«امید آن بود که از این درخت پرثمر، میوه های علم و ایمان بیش از آنچه به جا مانده چیده شود و دانشمندانی پربها تسلیم جامعه گردد، مع الأسف دست جنایتکاران مهلت نداد، و جوانان عزیز ما را از ثمره طیبه این درخت برومند محروم نمود، و خدای را شکر که آنچه از این استاد شهید باقی است با محتوای غنی خود مربی و معلم است».(8)
و نیز بیان داشته اند که: «و موجب تأسف بسیار است که دست خیانتکار، این درخت ثمربخش را از حوزه های علمی و اسلامی گرفت، و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود، مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود».(9)
حاصل عمر و پاره تن امام
از گفتار و نوشتار حضرت امام و شهید مطهری به خوبی روشن می شود که بین آن دو شخصیت، رابطه ای عمیق و ژرف وجود داشته، و معلوم می شود که آنچه آن دو بزرگوار درباره یکدیگر می گفتند، از روی شناخت، و به دور از تعارفات معمولی بوده است. این شهید مطهری است، که امام را جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز ملت ایران و استادی عالیقدر و بزرگوار می خواند، و او را حسنه الهی می داند. وی درباره امام خمینی می گوید: اما آن سفر برده، که صدها قافله دل همراه او است، نام او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشن بینی او، ایمان جوشان او که زبانزد خاص و عام است، یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، «مرحوم آقای مطهری، یک فرد بود، جنبه های مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران… کرده است کم کسی کرده است»
«آنچه از این استاد شهید باقی است با محتوای غنی، خود مربی و معلم است» نور چشم عزیز ملت ایران و استاد عالیقدر و بزرگوار ما حضرت آیت الله العظمی (امام) خمینی ادام الله ظله، حسنه ای است که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده، و مصداق بارز و روشن، «انّ لله فی کل خلف عدولاً ینفون عنه تحریف المبطلین، یعنی براستی، [برای] خدا در هر عصری بزرگمردانی است که تحریف های اهل باطل را از دین او برمی دارند»، است.(10) این روایتی است که از نبی مکرم اسلام (ص) و امام صادق (ع) به ما رسیده است.(11)
از این رو است که شهید مطهری گمشده خود را در شخصیت ایشان می یابد، و او را «روح قدس الهی» می نامد. و این امام، همان پیر مراد است که شهید مطهری را حاصل عمر، و پاره تن خود می خواند و می گوید: «من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم، و در سوگ او نشستم که از شخصیت هایی بود که حاصل عمرم محسوب می شود، در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان، ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست».(12)
و نیز فرمود: «من گرچه فرزند عزیزی را که پاره تنم بود از دست دادم، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد، مطهری که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود رفت و به ملأ اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود».(13)
تأیید آثار
آثار ارزشمند
بسیارند افرادی که آثار قلمی زیادی از خود به جای گذاشته اند، اما در این که تمام آن آثار مفید و سودمند باشد، جای شک و تردید جدی وجود دارد، بلکه چه بسا ممکن است برخی از آنها، اثرات نامطلوبی نیز به دنبال داشته باشد، لکن در این میان و از این قانون کلی استثنائاتی وجود دارد، و آن این که امام عزیز، شخصیتی که خود شاگرد مکتب امام صادق (ع) و دست پرورده اهل بیت (ع) است و به حق قدرت و نیروی شناخت اصیل از لصیق، و تشخیص سره از ناسره را دارد، درباره آثار شهید مطهری می گویند:
«سالروز شهادت شهیدی مطهر است که در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت، که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود، او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت، آثار قلم و زبان او بی استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشأت می گرفت برای عارف و عامی سودمند و فرحزا است». (14)
ایشان در جای دیگر می گوید: «آثاری که از او هست بی استثنا همه آثارش خوب است و من کسی دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثنا آثارش خوب است، ایشان بی استثنا آثارش خوب است، انسان ساز است، برای کشور خدمت کرده، در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است». (15)
آرزوی امام
با شناخت دقیق و دیرینه ای که امام خمینی(س) از شهید مطهری و آثار او داشت، و شایستگی های علمی و عملی و غیره که در وی می دید، آرزو می کرد که مطهری در دوران جمهوری اسلامی باشند تا مردم از وجودش، کمال استفاده را ببرند، شهید صدوقی می گوید: این جمله را از امام فراموش نمی کنم که می فرمود: «خیلی علاقه دارم تا آقای مطهری باشد و در دوره جمهوری اسلامی، جامعه ایران و برادران مسلمان بتوانند حداکثر استفاده را از او بنمایند».
اما خود شهید مطهری که به غیر این می اندیشید، حاضر نشد حتی بعد از تهدید به مرگ، عده ای حفاظت ایشان را بر عهده بگیرند، ایشان خطاب به برخی از کارکنان رادیو و تلویزیون، که به وی پیشنهاد کرده بودند، که ما میل داریم حفاظت شما را بر عهده بگیریم، گفته بود: فرض کنید مرا هم ترور کنند، چند روز برای شما خبر داغی آماده می شود. (16)
هشدار و توصیه امام
یکی از بارزترین و شناخته شده ترین افرادی که می تواند، و شایستگی آن را دارد که به عنوان سمبل جهت و حرکت فرهنگ اصیل اسلامی، برای امت اسلام مطرح باشد، شهید مطهری است، شخصیتی که با قلم و بیان شیوای خود در بسیاری از مسائل صاحب نظر است. ایشان در مهمترین موضوعات کلی و جزئی اسلام، از فلسفه و عقاید گرفته تا اخلاق و عرفان، از داستان گرفته تا تفسیر قرآن، از سیره و تاریخ گرفته تا تعلیم و تربیت و غیره، آراء و نظرات آموزنده و ارزنده ای دارد، دیدگاه هایی که معرف اسلام اصیل، و مبیّن بنیان های اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی آن است.
از آنجا که تأثیر این آثار گرانقدر، مانعی عمده در رسیدن دشمن و بدخواهان به اهداف شومشان می باشد، لذا نهایت سعی و توان خود را بر این مسأله متمرکز نموده، تا همانگونه که شخص مرتضی مطهری را ترور کردند، شخصیت علمی وی را نیز با تبلیغات مسموم خود ترور کرده، و آثار ارزشمندش را مخدوش نمایند، و در نهایت رهنمودها، و نظریات مرتضویش را بی ارزش جلوه دهند. لذا بسیار بجا است که این شاگرد راستین مکتب اسلام و آثار نفیسش از صورت فردی و شخصی خارج شود، و به مثابه یک خط و جریان فکری ممتاز مطرح گردد، تا معیاری باشد برای تشخیص صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی، از جریان های اسلام نما و انقلابی نما، و وسیله مطمئنی باشد در جهت خنثی ساختن تشبثات منافقانه، و دسیسه های خائنانه دشمنان که قصد آن دارند، تا با القاء مطالب التقاطی، نسل جوان ما را از اسلام ناب محمدی منحرف کرده و به سمت عقاید و اخلاق وارداتی و انحرافی سوق دهند. و این است رمز تأکید امام دوراندیش و واقع نگر، نسبت به آثار انسان ساز و سودمند این شهید مطهر، که فرمود:
«اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروه های ضدانقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود، دست جوانان عزیز دانشگاهی را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند، من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیراسلامی فراموش شود». (17)
پی نوشت ها :
1. سوره ممتحنه / 4.
2. سوره احزاب / 21.
3. سوره ممتحنه / 6.
4. صحیفه امام، ج 14، ص 168 و 169.
5. صحیفه امام، ج 16، ص 242.
6. صحیفه امام، ج 7، ص 178.
7. سوره ابراهیم / 24 و 25.
8. صحیفه امام، ج 14، ص 325.
9. صحیفه امام، ج 12، ص 187.
10. مطهری، مرتضی، نهضت های صد ساله اخیر، ص 87. و سرگذشتهای ویژه از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، ج 1، ص 19.
11. رک: بحارالانوار، ج 2، ص 92 و 93. البته تعابیر روایات مختلف است: برخی از روایات تعبر به: «تحریف الغالین و انتهال المبطلی» دارد. و تعبیر برخی دیگر تعبیر به «تأویل المبطلین و تحریف الغالین» نموده است.
12. صحیفه امام، ج 7، ص 178.
13. همان.
14. صحیفه امام، ج 14، ص 325.
15. صحیفه امام، ج 16، ص 242.
16. سرگذشتهای ویژه، ج 2، ص 115.
17. صحیفه امام، ج 12، ص 187 ـ 188.
. انتهای پیام /*